کاسه یا آش؟
نویسنده: تارنما در 87/9/10:: 11:25 عصرشخصی در وبلاگش با اشاره به روند صلح خاورمیانه ادعا نموده است که حکومت جمهوری اسلامی که از فلسطین حمایت می کند، کاسه ی داغ تر از آش شده، و نزدیک است که فلسطینی ها و اسرائیلی ها به صلح برسند و به ریش جمهوری اسلامی ایران بخندند و با اتحادشان، آنرا و دخالتهایش را محکوم کنند. بنده در قسمت نظرات، کامنتی گذاشتم و عده ای جواب دادند و البته عده ای هم فحاشی کردند. (بروز شخصیت حقیقی در دنیای مجازی). یکی از آقایانی که با بنده مخالف بود، جوابهایی را داد و بنده هم ـ چون منصف بود، با ایشان بحث کردم. احساس می کنم، بحث مفیدی شد و دوستان هم می توانند شرکت کنند و ادامه دهند. متن نظرات خودم و ایشان را ـ که نمی شناسمش ولی برایش احترام قائلم ـ می آورم. به امید اینکه این بحث ادامه داشته باشد:
نظر من:
"اگه اینطوره که شما میگین، چرا مردم غزه در بدترین شرایط زندگی!! در حالی که کمترین امکانات زنده موندن رو ندارن، سرد نمیشن؟ راستی به نظر شما میشه به صهیونیستها گفت،ملّت؟؟؟ اگه همین بلایی که سر مردم غزه اوردند، سر کشور خودت هم می آوردند، اون وقت هم همین رو میگفتی؟
راستی کی گفته فلسطین به ما ربطی نداره؟ به شما شاید، ولی ما فلسطین رو مثل هر کشور اسلامی دیگه، جزء لاینفک وطن اسلامی می دونیم. کاش عربهای نادون، کمی میفهمیدند.(سرانشون رو میگم. وگرنه ملّتها روز به روز بیدارتر میشن) راستی، فکر میکنی بعد از فلسطین و لبنان، نوبت ایران نیست؟؟ ماجرای جاسوسهای اسرائیلی رو که یادت نرفته! بمب گذاریهای اونها در شهرهای مختلف ایران رو چطور؟(از جمله شهر شیراز که چندین کشته و زخمی بهمون تحویل دادند) شما چطور ادعا میکنید ماجرای اسرائیل به ما ایرانی ها( ونه لزوما مسلمونها) ربطی نداره؟؟" و "راستی، محمد عادل، وبلاگ نویس مصری که علیه جنایات رژیم صهیونیستی مطلب می نویسه، توسط حکومت مصر، دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. تو حدیث مفصل از این قصه بخوان!"
نظر "علیرضا":
"سلام علیکم
در جواب به Tarnamaa باید عرض کنم :
دوست عزیز زیاد داغ نشو ! از لحن کلامت به نظر میآد خیلی جوان هستی و از علم سیاست تنها بهرهای که بردهای، نوشته های روزنامه ها و وب سایت ها است !
به خاطر داشته باش در جریان جنگ تحمیلی ، تشکیلات خود گردان فلسطین که در آن زمان در دست سازمان آزادیبخش (ساف) بود ، از صدام حمایت کرد و نه از جمهوری اسلامی !
شاید یکی از دلایلی که یاسر عرفات رهبر فقید تشکیلات خودگردان و سازمان آزادیبخش و دار و دستهاش و جانشین کنونی او ابومازن (محمود عباس)، مورد غضب جمهوری اسلامی هستند و همچنین فلسفه وجود تشکیلاتی مانند” الفتح ” و “حماس” در فلسطین یا قبل از آن جنبش “امل” و “حزب الله” در لبنان مسبوق به این سابقه است .
البته این مساله در فلسطین ریشه دار تر از این حرفهاست چرا که پس از اعدام صدام ، در فلسطین ( که دولتش از قضا آن زمان دست حماس بود و نه ساف ) سه روز عزای عمومی اعلام شد و خیمه های عزا بر پا شد !!
صدام بزرگ ترین حامی مالی و تسلیحاتی انتفاضه اول بود و حمله به کویت را هم به بهانه ایجاد انتفاضه دوم انجام داد .
اعراب فلسطین نمک شناس تر از این حرف ها بودند که صدام ملعون را رها کنند و از جمهوری اسلامی حمایت کنند . مسئولان جمهوری اسلامی نیز این را میدانند ولی منافع استراتژیک و ژئوپولوتیک حکم میکند که از فلسطین دفاع کنند . یعنی اینجا یک جور بحث منافع حکومتی مطرح است و دلایل عقیدتی و شرعی در این مساله بسیار کم رنگ میباشد.
اثبات این مدعا سخنان آقای هاشمی رفسنجانی ( از اولین کسانی که در دوره پهلوی و خفقان سیاسی آن موقع با جسارت به مساله فلسطین پرداخت و حتی کتاب “سرگذشت فلسطین” نوشته زعیتر اکرم را ترجمه و چاپ کرد ) در جواب به سوالات صادق زیبا کلام در همین زمینه در کتاب ” هاشمی بدون روتوش ” میباشد . اگر چه این سخنان بسیار محافظهکارانه است ولی با کمی تیزبینی، جواب بسیاری از سوال ها را خواهی یافت ! البته این کتاب تنها دلیل حرف های بنده نیست ولی تنها چیزی که قابل ارجاع دادن یافتم، این کتاب بود. وگرنه بنده بشخصه در محضر بسیاری از بزرگان و مسئولین، زودتر از اینها به این نتیجه رسیده بودم . والسلام
پی نوشت :
1. خبر خبرگزاری فارس :
واکنش حماس به حکم اعدام صدام :
وی گفت: ما ملت فلسطین از هر کس که از ملت ما حمایت کند حمایت می کنیم و صدام حسین رئیس جمهوری سابق عراق نقش حامی برای ملت فلسطین داشت !
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8508150471
2. خبر سایت بازتاب ( الان شده تابناک ! ) :
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، به رغم این که شبکههای بینالمللی تصاویر متعددی از کشتار شیعیان، کردها و جنایتهای وی در ایران و کویت را به نمایش میگذارند، الجزیره مشغول نشان دادن تصاویر سوگواری علاقه مندان وی در فلسطین و برخی کشورهای همسایه عراق است!
http://www.baztab.ir/news/56743.php
3. خبر بیبیسی :
مرگ صدام، سوگواری فلسطینیان، محبوبیت دیکتاتور ضد اسراییلی :
خوشحالی آقای عرفات از چرخش سیاسی ایران به سمت فلسطین اما چندان دیر نپایید، زیرا با آغاز جنگ عراق و ایران در شهریور سال ???? رهبر ساف پس از یک دوره تلاش ناکام دیپلماتیک برای میانجی گری بین دو کشور، در نهایت مجبور شد بین آیت الله خمینی و صدام حسین یکی را انتخاب کند و او بدون هرگونه پرده پوشی صدام حسین را انتخاب کرد.
در حالی که بسیاری از مسلمانان در عراق، ایران و کویت از اعدام صدام حسین اظهار خوشحالی کردند، برخی دیگر از مسلمانان در شمال آفریقا، اردن و فلسطین در مرگ او به سوگ نشستند . در این میان واکنش فلسطینی ها به اعدام صدام حسین مثال زدنی است. فلسطینی ها بیش از سایر اعراب خود را سوگوار صدام حسین نشان دادند !
http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/01/070101_mv-az-palestinians-saddam.shtml
4. بازم مثال و منبع میخوای ؟ بابا عجب رویی داری جوون !!"
نظر من:
"آقای علیرضا، خوبه به چند نکته توجه کنید:
1. ما مسلمانیم، قبل از اینکه ایرانی باشیم.(این را گفتم که از همین اول،تکلیف اعتقادم را روشن کرده باشم) منافع ملّت مسلمان فلسطین عین منافع ماست و ضربه هایی که به آنها می رسد هم عینا به ما می رسد. من مسلمان، فرقی بین یک هموطن مسلمان که در روستاهای سیستان و بلوچستان یا کردستان یا اصفهان و .. است و بین یک مسلمان که در یک نقطه ی دورافتاده دنیا زندگی می کند، نمی بینم. مسلمان مسلمان است. از هر نژاد و قومی که باشد و هر مذهبی که داشته باشد.(و این به دستور صریح اسلام است)
2. مردم فلسطین دو دسته اند. برخی بخاطر شجاعتهای اولیه ای که از یاسر عرفات دیده بودند، شدیدا طرفدار وی شدند به حدی که وقتی عرفات مبارزه را کنار گذاشت و در لوای صلح ساختگی ترسش را بروز داد، باز از او حمایت کردند. همینها بودند که چند ماه قبل هم جنگ داخلی به راه انداختند و شدیدا از صلح خاورمیانه حمایت می کنند که البته تعدادشان هم کم نیست. گروه دوم، کسانی هستند که در ابتدا از عرفات حمایت می کردند ولی وقتی عرفات از مواضع شجاعانه اش دست برداشت، حاضر به همراهی او نشدند و بعدها از حماس حمایت کردند که اینها اکثریت مردم فلسطین هستند. اکثر مهاجران و اخراجی های فلسطین را هم به این گروه اضافه کنید.(اگر قبول ندارید، می توانید سری به شهرکهای فلسطینی نشین سوریه، لبنان و دیگر کشورهای عربی بزنید. ببینید که آنها ـ پیر و جوانشان ـ هنوز به عشق فلسطین زنده اند.
3. اینکه در فلسطین برای صدام عزاداری کردند، مورد تأیید ما نیست. ولی اینرا به حساب جهالت این عده می گذاریم. آیا جهالت و نادانی آنها ـ بخصوص که متاثر از فقهای مرتجع و سیاسیونشان می باشند ـ دلیل می شود که ما حقّ مسلّم آنها را ندیده بگیریم. آیا این خودخواهی و بی عدالتی نیست که بگوییم چون آنها یک دیکتاتور را ـ آنگونه که باید ـ نشناختند، پس ما هم در استیفای حقّ آنها قدمی بر نمی داریم؟ این را هم اضافه کن که سوگواران صدام در اقلیت بودند و خبرگزاریها این قدر داغش کردند!
4. جمهوری اسلامی ایران در قبال فلسطین دو سیاست طولی دارد: اول اینکه از مردم فلسطین به حکم اینکه جزو ملّت اسلامی هستند حمایت می کند. و دوم اینکه طبق چشم انداز تلمودی صهیونیستها، اگر روزی فلسطین و لبنان و سپس عراق، به دست صهیونیستها بیفتد، مرحله ی بعد، قطعا ایران است. لذا جمهوری اسلامی ایران، جهت حفظ منافع ملّی هم که شده، نباید بگذارد کار به آنجا برسد. لذا این حمایت، از جهت ملّی هم کاملا معقول است.(شاهد این قضیه را می توانید در خریداری اراضی عراق بعد از اشغال،توسط صهیونیستها و همچنین جاسوسیها و دسیسه های مکرر رژیم صهیونیستی در ایران، به وضوح بیابید)
5. ممنون که بنده را جوان و خام پنداشتی. اگر فرمایش شما درست باشد ـ و من هم ادعایی ندارم ـ لطف کنید و ببینید مخاطبتان چه می گوید. نه اینکه کیست. مهم سخنی است که گفته می شود و باید نقد شود نه اینکه طرفتان کیست.(العاقل یکفیه الاشاره)"
نظر "علیرضا":
"سلام علیکم
برادر عزیزم Tarnamaa
فکر میکنم تو اصلا متن را درست نخواندی و با همان تعصبات گذشته به قضیه نگاه میکنی و اگر تا قبل ذره ای شک داشتم که بسیار جوان هستی و در علم سیاست بیتجربه ، اکنون به ضرس قاطع عرض میکنم که اینگونه است و برعکس ظن تو ، مبنای سخنان من دقیقا همان ” ما قال ” است و نه ” من قال ”
ذکر چند نکته ضروری به نظر رسید :
1. اکثریت قاطع مسلمانان فلسطین، سنی ناصبی هستند و به ائمه اطهار علیهم السلام توهین میکنند. چنین افرادی، هر چند از نظر ظاهری مسلمان به حساب می آیند، اما در حقیقت و بر طبق احادیث اهل بیت(علیهم السلام) بدترین خلق و در حدّ کفر و بلکه بدتر از هر کافری می باشند، زیرا علاوه بر دلایل متقن از قرآن و روایات اهل بیت (ع) راجع به جایگاه و عظمت اهل بیت(ع) حتی و بعضی از علماء اهل سنت حب و بغض عترت طاهره را مفتاح بهشت و دوزخ و علامت ایمان و کفر دانسته اند. از جمله امام احمد ثعلبی که از بزرگان اهل سنت است در تفسیر خود ذیل آیه مودت (قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی) آورده که محبت و مودّت اهل بیت طهارت از اصول دین و ارکان اسلام است و هرکس خلاف این عقیده داشته باشد کافر و از دین اسلام خارج و ناصبی می باشد.
دلیل بر این مطلب روایتی است که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرموده و خود علماء اهل سنت آن را نقل کرده اند، از جمله این روایت است که: (من مات علی حب آل محمد مات شهیداً الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفوراً له الا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً… الا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوباً بین عینیه آیس من رحمة الله الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغض آل محمد لم یشمّ رائحة الجنة) «یعنی آگاه باشید کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد شهید مرده است و توبه کننده از گناه و آمرزیده شده (البته اینجا توضیحی دارد که مجالش نیست)… آگاه باشید و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد، روز قیامت بین دو چشم او نوشته شده است، از رحمت خدا ناامید است. آگاه باشید و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد کافر مرده است، آگاه باشید و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد، استشمام نمی کند بوی بهشت را»
بله دوست عزیز !! خوارج هم وظیفه مسلمانی خود میدانستند که اسلام و مسلمین را نجات دهند، پس قرآن بر سر نیزه کردند و در برابر قرآن ناطق ایستادند ! برادرانه نصیحتت میکنم که حب آل محمد ( علیهما آلاف آلاف تحیه و الثناء ) را به این چیزهای ظاهری که دعوایش بر سر لحاف ملانصرالدین است نفروشی ! و مطمئن باش دولت جمهوری اسلامی هم اگر منافع سیاسی و استراتژیک در آنجا نداشت، زودتر از اینها در حمایت از فلسطین تجدید نظر کرده بود و صد البته در سیاست معیار دوستی و دشمنی منافع دولت ها و ملت هاست.
2. من از کشتار هر انسان ( چه مسلمان و چه هر چیز دیگر ) بیزارم و صد درصد ظلم و جور و تعدی را نفی و محکوم میکنم ! همانگونه که از صدام حسین ملعون بیزارم .. برادر عزیز ! نمیدانم چند سال داری و اصلا جنگ تحمیلی را به خاطر میآوری یا آن زمان کودکی چندین ماهه بیش نبودی و یا شاید حتی بعد از جنگ به دنیا آمده باشی ! بهتر است به جای اینکه اجازه بدهی به جای تو فکر کنند و تو فقط ناطق و سخنگوی افکار تزریق شده باشی ، کمی نگاه کنی به جانبازانی که یادگار جنگ را هر روز با خود به این ور و آنور میبرند ! اینها هم مسلمانند و هموطن تو ! شیعه اثنی عشری هم هستند . صدامی که فلسطین از او حمایت کرد و در زمان به درک واصل شدنش هم باز از او حمایت کرد و هنوز هم میکند ، این بلا را به سر آنها آورده .
3. ” گروه دوم، کسانی هستند که در ابتدا از عرفات حمایت می کردند ولی وقتی عرفات از مواضع شجاعانه اش دست برداشت، حاضر به همراهی او نشدند و بعدها از حماس حمایت کردند که اینها اکثریت مردم فلسطین هستند. اکثر مهاجران و اخراجی های فلسطین را هم به این گروه اضافه کنید.(اگر قبول ندارید، می توانید سری به شهرکهای فلسطینی نشین سوریه، لبنان و دیگر کشورهای عربی بزنید. ببینید که آنها ـ پیر و جوانشان ـ هنوز به عشق فلسطین زنده اند .. ”
این سخنان مزاح جالبی بود ! میدانم که این جملات از خودت نیست ولی باید عرض کنم کسی که این ها را به تو گفته و یا نوشته و تو رفتی و خواندهای ، او حتی یک بار هم به آنجا نرفته !
بنده هم در سوریه بودهام هم در لبنان. یعنی در آن دو جا تحصیل کردهام . اگر دوست داشته باشی میتوانم در سفری به آنجا ( البته با خرج خودت ! ) تو را همراهی کنم و چیزهای جالبی نشانت بدهم ! اکثر فلسطینی های مقیم کشورهای اطراف با دیدن ایرانیان موضع گیری و گلایه میکنند و اعلام نارضایتی از دخالتهای جمهوری اسلامی در کشورشان را اینگونه بیان میکنند . چندی پیش در محضر آقای مرعشی در جمعی دوستانه سخنانی شنیدم که در ابتدا باور نکردم، اکنون با دیدن افرادی مانند شما به آن حرف ایمان آوردم .
و در آخر باید عرض کنم، که بنده را حلال بفرمائید و غرض فقط شاید کمکی به اصلاح افکار اشتباه بود و دیگر هیچ !
قوله التعالی :
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ
سوره مبارکه فاطر - آیه 32"
نظر من:
"برادر عزیز، آقای “علیرضا”
سلام
ممنون که بحث را جوانمردانه و با اخلاق ادامه دادید.
1. قبول دارم. آنچه من از مسلمانان فلسطین می دانم، از خبرگزاریها(فارسی و عربی)، رادیو و تلویزیون، روزنامه ها، و تعدادی از دوستان عرب زبانم است. شاید اطلاعات بنده از آنچه شما دیده اید ناقص تر باشد یا اشتباه باشد. این را هم قبول دارم که اگر مسلمانی به اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) اهانت کند یا دشنام دهد، حکم مسلمان را ندارد. (اگرچه دایره ی اعتقادات از احکام هم کمتر است و در اعتقاد خیلی های دیگر هم …) ولی، آنچه باعث می شود که ما شدیدا از فلسطین و مسلمانان آن دفاع کنیم، فقط به منافع دولتها و حکومتها بر نمی گردد. به هر حال شما اذعان می کنید که در همین کشور فلسطین به اصطلاح ناصبی، فراوان از مسلمانان معتدل هم داریم که ناصبی نیستند. اگر شما نمی شناسید، من می شناسم. تکلیف این گروه چیست؟ آیا نباید ـ طبق وظیفه ی اسلامی از این گروه حمایت کرد؟ این را هم اضافه کن، که فلسطین، یک نماد است. یک شعار از شعائر صریح اسلامی. این را که گفتم، یاد فدک افتادم. یاد اینکه آن خلیفه ی عباسی خواست فدک را به امام معصوم بازگرداند و از او خواست تا محدوده ی آنرا بیان کند و امام (علیه السلام) تمام مرزهای جهان اسلام را به عنوان مرزهای فدک نام برد. فلسطین نماد اسلام است و کسانی که الان فلسطین را اشغال کرده اند نماد دشمنان اسلام ( و البته بزرگترین دشمنان اسلام، طبق نص قرآن) ما وقتی میگوییم از فلسطین دفاع می کنیم، یعنی از اسلام دفاع می کنیم. حال اگر در این کشور عده ای ناصبی هم زندگی می کنند، این دعوایی است بین برادران که در جای خود باید حل شود.
2. سخن از حبّ آل محمد به میان آوردید. ما هم معتقدیم که باید بر این محبت جان داد و آنرا با چیزی معاوضه نکرد. ولی همین آل بیت پیامبر که حاضریم خود و همه هستیمان را فدایشان کنیم، ما را امر به دفاع در برابر ظلم، و حمایت از مظلوم کرده اند. (کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا) و همینها به ما آموخته اند و دستور صریح داده اند که از اصل اسلام و بنیان اسلام دفاع کنیم. نگاه کنید امیرالمؤمنین در نهج البلاغه چه می گوید: “در محدوده ی حکومت اسلامی، زیور آلات از پای یک زن یهودی ـ که تحت لوا و مسؤولیت و امنیت همین حکومت زندگی می کند ـ کشیده اند. اگر کسی به خاطر این ننگ بمیرد، نزد علی ملامت نمی شود. “(نهج البلاغه، خطبه 27، در حالی که مردم را تشویق به دفاع از اسلام می کند) و فراموش نکنیم که همین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان خلافت کسانی که حقش را ضایع کردند و بزرگترین ضربه را به اسلام زدند، به آنها مشورتهای اساسی و سرنوشت ساز می دهد.(نهج البلاغه پر است از این دسته سخنان حضرت. و البته نه فقط نهج البلاغه که بسیاری از کتب روایی ما. حیف که فرصت ندارم تک تک، آدرس بدهم) به نظر شما آنها که علی و خاندان او را شناختند و ظلم کردند بدترند یا اینها که علی را نشناخته اند و از جهالت حبّ او را ندارند؟( و البته که بسیاری از آنها، حبّ او را دارند و او را خلیفه ی چهارم از خلیفه های راشدین می دانند و تکریمش می کنند. اگر دقت کنید، ناصبی هایی که حکم کافر دارند، بسیار کم اند. حد اقل این است که به صرف احتمال، هرگز کفر کسی ثابت نمی شود. بگذار این مساله را در جای خود بحث کنیم)
3. بنده هم صدام را لعن می کنم و از او و هر کسی که راه او را برود، بیزارم. بنده هم معتقدم که سیاسیون و عوام فلسطینی ها اشتباه بسیار نابخشودنی و بزرگی کردند که از یک دیکتاتور قاتل حمایت کردند. به هر حال آنها هم باید کلّی تر می نگریستند و منافع کلّی اسلام را بر منافع جزیی خودشان ترجیح می دادند. این را هم قبول دارم که اگر ما جای آنها بودیم و آنها جای ما، معلوم نبود که از ما حمایت کنند. (همانگونه که بسیاری از دولتهای مرتجع عربی این چنین اند) ولی منافع اسلام چیز دیگری را می طلبد. حفظ اصل اسلام و کنار گذاشتن بزرگترین تفرقه ها، بسیار مهم تر است. بودن اسلام ـ اسلامی که مریض وار رعایت می شود ـ بهتر از نابودی و ضعف آن است.
برادر من، ما اگر از فلسطین حمایت می کنیم، از اسلام حمایت کرده ایم. به نص قرآن کریم، اگر ما یک قدم عقب برویم، آنها جلو می آیند. تا جایی که نه نامی و رسمی و نه اثری از اسلام نماند( ولن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملّتهم) این موضع اسلامی ماست. منافع ایرانی و ملّی که بماند.
4. از خوارج نام بردید. خوارج اسلام داشتند ولی بصیرت نداشتند. همین نکته آنها را زمین زد و از اسلام خارج ساخت. برادر من، کسی که بصیرت ندارد، شاید احساس وظیفه کند، ولی این دلیل نمی شود که آنکه بصیرت دارد هم احساس وظیفه نکند. اگر چنین بود، امیرالمؤمنین در مدت کمتر از 5 سال جنگ نمی کرد. می رفت و به ساخت و ساز می پرداخت و به رونق اقتصاد می پرداخت که الان عده ای عامی جاهل نگویند علی خشتی بر خشتی بنا نکرد. این دلیل را جز مغلطه ای که ناخواسته گرفتارش شدید، نمی دانم
5. بنده سعی کردم بدون هیچ تعصبی این قضیه را روشن کنم. ادعایی بیشتر از علمم هم ندارم. شاید به قول شما جوان باشم و در سیاست ـ شاید به قول شما علم سیاست ـ بی تجربه، ولی (بگذار ادامه ندهم!) و البته که بنده در فضای جنگ زندگی کرده ام و بزرگ شده ام و الان هم جانباز های شیمیایی و غیر شیمیایی را در اطرافم می بینم. حتی کسانی را می بینم که دولت، حاضر نشد آنها را جانباز بداند و الان به سختی، عمر را می گذرانند. و کسانی که نه جانباز شمرده شدند و نه مزایایی گرفتند و رفتند. و فقط اطرافیانشان فهمیدند که جانبازند. نه دولت قبول کرد و نه مردم فهمیدند.
باز از شما به خاطر بحث اخلاق مدارانه، تشکر می کنم.
موفق باشید."
نظر "علیرضا":
...(منتظر نظر ایشان هستیم)